زندگی نامه شهید ناصر تاجیک اسماعیلی
آسوده بخواب علیرضا، آسوده بخواب آرمیتا اینجا دنیا علیه شماست. اینجا هر روز پرونده اتهامات شما و پدرانتانسنگینتر می شود.
یک روز برچسب افراطی بودن و یک روز برچسب کم سوادی و امروز مباح دانستن خون پدرانتان. اینجا زشت کلامی گفت اسرائیل، قاتل پدرانتان را به رسمیت می شناسم. اینجا هر روز چهره شیطان را بزک می کنند و چهره شما را اهریمنی. لابد فردا نوبت دادگاهی شدن شماست...
صادق زیبا کلام (زشت کلام) عضو هیات علمی دانشگاه تهران با بیان اینکه علت دشمنی رژیم صهیونیستی با ایران بدین خاطر است که ما میخواهیم آنان را محو کنیم، گفت: من کشور اسرائیل را به رسمیت میشناسمچرا که سازمان ملل آن را به رسمیت شناخته است.
آقای زشت کلام شما از کدام سازمان ملل حرف می زنید؟ سازمان مللی که حقوق همجنسبازان را به رسمیت می شناسد؟ سازمان مللی که کشتار مردم غزه را به رسمیت می شناسد؟ سازمان مللی که تحریم های کشور خودمان را به رسمیت می شناسد؟ اصلاً سازمان ملل ملاک ماست؟ یکدفعه بفرمایید من امام خمینی (ره) را به رسمیت نمی شناسم...
نکته جالب: دبیر دفتر سیاسی جمعیت دانشجویان حامی عدالت اسلامی هم گفتند اخیراً درصد اخراج و منع تدریس اساتید مذهبی افزایش پیدا کرده و در مقابل پرونده کار برخی از اساتید با پرونده های معلوم الحال بازتر شده است....
پ,ن: از نفرین خوشم نمیاد اما آقای زشت کلام لعنت خدا بر تو باد اگر حرفت را پس نگیری. آقای زشت کلام امیدوارم با شارون و نتانیابو محشور شوی. ای بردگان سکه لعنت بر شما...
شاید شما هم کلیپ مادر شهیدی را که نمایانگر گریهها و انتظار این مادر در استقبال از شهدای گمنام است مشاهده کردهاید. این کلیپ با عنوان «گمنام 61» بارها در فضای مجازی و رسانه ملی منتشر شده است ایشان مادر شهید بزرگوار بهروز صبوری هستند. ماد شهید صبوری در مراسم تقدیر از عوامل فیلم «شیار 143» گفت: آرزوی من این است که بعد از این همه سال تنها یک بند انگشت از فرزندم برای من بیاورید. و حالا بعد از این همه سال یوسف گم گشته به قلب مادر بازگشته است. نهایتاً تحقیقات در این زمینه مشخص کرد که پیکر مطهر شهید بهروز صبوری در جریان به خاک سپاری جمعی از شهدای گمنام در دانشگاه خلیج فارس بوشهر در اردیبهشت ماه سال 1389 به خاک سپرده شده است
اما چند خط برای مادر شهید :
سلام مادر بزرگوار. اولین بار که گریه هایت را دیدم در یادمان شهدای دهلاویه بود. دعایم این بود کاش می شدیوسف گم گشته ات برگردد. کاش می شد داماد بی نشانت برگردد. اما او بود و شما گرد جهان به دنبال او. شاید دلش دلبری می خواست. اما من می گویم بهروز خودش را از ما پنهان کرده بود. از ما که هر روز روی خوناو پا می گذاریم. شاید می دانست روزی به او افراطی خواهند گفت، روزی کم سواد خواهند گفت و روزی بی ترمز خواهند گفت. اما حالا که شما به یوسف گم گشته ات رسیدی دعای کن تا ماهم یوسف مان را پیدا کنیم که سال هاست ماهم گرد جهان می گردیم اما غافل از آنکه او بدنبال ماست....
ب,ر,ن : قابل توجه حاج آقای ساکت فتنه: بی ترمز که باشی شهید می شوی. بی ترمز که باشی گمنام می شوی. بی ترمز که باشی از پول و مقام و خانه مجلل و تفریح و افتخارات و تحصیل و عشق خواهی گذشت تا به سوی معبود راهی شوی.
سلام شهيد ؛ سلام برادر ؛ سلام سفر کرده ؛ سلام گمنام ( من به کي بايد سلام کنم؟
به رسم هر نامه فکر کنم اول بايد شمارو از حال و هواي خودمون و چيزهايي که به رسم امانت بهمون سپردين و رفتين با خبر کنم ؛ هرچند شما خود گواه تر از مايين .
مدتی ست محاصره شده ایم .
چند روزی ست که « آب حیاتمان » تمام شده .
تقوا را جیره بندی کرده اند .
تک تیراندازان دشمن منتظرند.
من كجا و تو كجا كه شنیدم قطره های خونت با همین خاكهای شلمچه یا طلائیه یا شاید آبهای اروند همراه شد تا مرا كه بعد از سالها به زیارت تو كشانده هشدار دهد و كسی از درونم فریاد بزند: های! می دانی فاصله خونی كه در رگ توست با آن قطره های خون در چیست؟
...من كجا و تو كجا
پدر شهیدغلام رضا زمانیان نقل می کرد که :قبل از عملیات بدر شهید جلو من ومادرش بدنش
رابرهنه کرد وگفت :نگاه کنید!دیگر این جسم را نخواهید دید.
همان طور شد ودر عملیات بدر مفقود گردید.
پدر شهید اضافه کرد:دوازده سال در انتظار بودم وباهر زنگ درب منزل می دویدم تااگر اوبرگشته باشد اولین کسی باشم که اورا می بینم .تااینکه یک روزخبر بازگشت اورادادند.
فقط یک جمجمه از شهید برگشته بودکه مادرش از طریق دندان فرزند را شناخت .
در نزد ما رسم است بعد ازدفن، سه روز قبر به صورت خاکی باشد مردم در تشریع جنازه اوباشکوه
شرکت کردند.
شبی در خواب دیدم که چند اسب سوار آمدند وشروع به حفر قبر کردند گفتم:چه کار می
کنید؟گفتند:مامور هستیم اورا به کربلاببریم گفتم من دوازده سال منتظر بودم چرا اوراآوردید؟
گفتند :ماموریت داریم ویک فرد نورانی رانشان من دادند.عرض کردم:آقا!این فرزند من است فرمود :باید
به کربلابرود.
او را آوردیم تاتوآرام بگیری وبعد او را ببریم .پدر شهید از خواب بیدار می شود باهماهنگی واجازه نبش قبر صورت می گیرد می بینند :
خبری از جمجمه شهید نیست وشهید به کربلا منتقل شده است!!!
راوی :پدرشهیدغلام رضا زمانیان
اومده بود مرخصی. نصفه شب بود که با صدای ناله ش از خواب پریدم. رفتم پشت در اتاقش. سر گذاشته بود به سجده و بلند بلند گریه می کرد؛ می گفت: «خدایا اگر شهادت رو نصیبم کردی می خواهم مثل مولایم امام حسین(علیه السلام)سر نداشته باشم. مثل علمدار حسین(علیه السلام) بی دست شهید شم...» وقتی جنازه ش رو آوردند، سر نداشت. یک دستش هم قطع شده بود، همون طور که دوست داشت. مثل امام حسین(ع)، مثل حضرت عباس(ع)....
شهید ماشاءالله رشیدی
زندگی نامه شهید محمد علوی
شهید محمد ابراهیم پشت مشهدی
دوران تحصیلات خود را با موفقیت به پایان رساند. در جریان پیروزی انقلاب اسلامی و تظاهرات ضد رژیم شاهنشاهی در منطقه نقش فعالی داشت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جهت مبارزه با ضد انقلاب به کردستان اعزام شد. این شهید عزیز بیشتر وقت خود را در جبهه ها سپری می کرد.
زندگی نامه شهید ناصر نعیمی
روسفید باشید و این برادر کوچکتان را هم ببخشید و صبر و توکل بر خدا را پیشه کنید که ان الله مع الصابرین
من مرگ را تابوتی که روی دوش چند سیاه پوش باشد نمیدانم، بلکه مرگ را موقعی می دانم که پیش روی انسان، دیواری از زمین تا آسمان کشیده شده باشد دیواری از خاک تا خدا
بسم الله الرحمن الرحیم
الا بذکر الله تطمئن القلوب
همانا دلها بیاد خدا آرام میگرد
حالا که آمریکای جنایتکار با تهاجم خود به ایران اسلامی آمده و بوسیله ی عروسک کودکی خود صدام به خاک اسلامی ما تجاوز کرده است این وظیفه ی شرعی و الهی ما است که به جبهه ها بشتابیم و به کمک رزمندگان که برای حفظ دین خدا به جبهه آمده اند یاری برسانیم تا بتوانیم کاری در راه خدا انجام بدهیم
رزمنده ای كـه در فـضای سایبر می جنـگی بـرای فـشردن كلیدهای كامپیوتر وضـو بگیر و بـا نیـت قربه الی الله مطلب بنویس.بدانكه تو مصداق و مارَمَیت اِذ رَمَیت ... هستی .تو در شبهای تـاریك جبهه سایبری از میدان مین گناه عبور میكنی مراقب باش،به شهدا تمسك كن بصیرتت را بالا ببر كه تركش نخوری...رابطه خودت را با خدا زیاد كن...با اهل بیت یكی شو و در این راه گوش به فرمان آنها باش.